پیازداغ

پیازداغ

پیازداغ

پیازداغ

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

در سفر به روسیه این کارها را انجام ندهید!

سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۴۸ ب.ظ

 

 

در سفر به روسیه این کارها را انجام ندهید!

 

باورهای خرافی از جمله باورهایی هستند که در کشورهای گوناگون به صورت های مختلف دیده می شوند. گاهی اوقات این باورها برای افراد چنان مهم هستند که نادیده گرفتن آن ها از طرف مخاطب ممکن است، باعث ناراحتی شدید و حتی قطع ارتباط با آن ها شود. شما در برخورد با افراد خرافی چه می کنید؟! قطعا بهترین راه ارتباط برقرار کردن، محتاط بودن در مقابل این افراد است. اینکه کاری را انجام ندهید که احساس بدی را به آنان منتقل کند. پس اگر دوست دارید تا ارتباط خوبی با محلی ها و اقوام مختلف یک کشور داشته باشید، بهتر است اول در مورد آداب، رسوم و فرهنگ بومی آن ها مطالعه کرده و این باورها و اعتقادات را بشناسید تا به طور ناخواسته موجبات ناراحتی آن ها را فراهم نکنید. روسیه، یکی از دیدنی ترین کشورهای دنیاست که سالانه گردشگران زیادی را به خود جذب می کند. مردم این کشور نیز مانند مردم سایر نقاط دنیا اعتقادات، زبان، فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود را دارند. باورهای خرافی مردم روسیه بسیار هستند که برخی از این باورها که شاید حتی به چشم شما هم نیایند، از نظر آنان بدشانسی های بزرگی به همراه دارند. با ما در مطلب کارهایی که در روسیه نباید انجام داد همراه باشید تا با برخی از بایدها و نبایدهای سفر به روسیه آشنا شوید.

کارهایی که در روسیه نباید انجام دادلباس پوشیدن

روس ها به ظاهر و لباس پوشیدن خود اهمیت بسیاری می دهند، تا جایی که برای رفتن به سوپرمارکت یا بانک نیز لباس های رسمی و شیک به تن می کنند. از این رو، سعی کنید در این کشور با لباس های راحتی ظاهر نشوید و همیشه لباس رسمی و شیک به تن داشته باشید.کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 2

لبخند بدون دلیل

شاید در کشور خودتان وقتی از خیابان عبور می کنید یا در حین استفاده از وسایل نقلیه عمومی، وقتی با غریبه ای چشم در چشم می شوید، به او لبخند بزنید. اما این کار در روسیه معنی خوشایندی ندارد و جز بایدها و نبایدهای سفر به روسیه به حساب می آید. روس ها ضرب المثلی دارند که می گوید: " لبخند بدون دلیل نشانه حماقت است." آن ها فقط به دوستان و اعضای خانواده خود لبخند می زنند و در مقابل غریبه ها این کار را نمی کنند.

کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 3وارد شدن با کفش

در بین کارهایی که در روسیه نباید انجام داد، باید بدانید که اغلب روس ها کف خانه های خود را با فرش های گران قیمت ایرانی می پوشانند. با توجه به اینکه تمیز کردن فرش، اصلا کار ساده ای نیست، روس ها نیز مانند ایرانی ها کفش خود را در خارج از خانه قرار داده و با دمپایی تمیز وارد می شوند. از این رو، اگر به خانه دوستان روس خود دعوت شدید، حتما کفش خود را بیرون از خانه از پا در آورید. ممکن است میزبان یک دمپایی تمیز برای پوشیدن به شما بدهد. برخی از خانم ها نیز در میهمانی ها کفش دیگری به همراه می آورند تا بتوانند آن را در داخل خانه بپوشند.کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 4

دست دادن

روس ها دست دادن با دستکش را بسیار غیرمودبانه تلقی می کنند و این یکی از بایدها و نبایدهای سفر به روسیه به حساب می آید. پس، اگر با یک روس برخورد کردید، قبل از اینکه بخواهید به او نزدیک شوید، حتما دستکش را از دست درآورید. روس ها معتقدند اگر در جلوی در ورودی دست بدهید، حتما صحبت و مکالمه شما به بحث و جدل ختم می شود. به این معنی که هیچگاه نباید فردی در این سمت در با شخصی که در آن سمت در ایستاده، دست بدهد. هرگاه در چنین موقعیتی بودید، فقط سلام کرده و سر تکان دهید. برای دست دادن باید کامل وارد شوید یا میزبان کاملا خارج شود.

کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 5هدیه برای میزبان

یکی از رسم هایی که در بین مردم روس رواج دارند، این است که اگر به یک میهمانی دعوت شوند، حتما یک هدیه برای میزبان خود می برند. پس اگر به میهمانی دعوت شدید، هیچگاه دست خالی به آنجا نروید و هدیه ای هرچند کوچک تهیه نمائید. شما در این مواقع می توانید یک گل یا دسر را به عنوان هدیه تهیه کنید یا اگر میزبان شما بچه دارد، می توانید یک اسباب بازی کوچک برای کودک بگیرید. در هر حال دست خالی به جایی نروید، زیرا این کار از نظر آن ها بی احترامی تلقی می شود. با توجه به اینکه روس ها انسان های میهمان نوازی هستند، معمولا تدارک مفصلی برای میهمانان می بینند. دست خالی رفتن به میهمانی نوعی عدم قدردانی محسوب می شود که رفتار شایسته ای نیست.

کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 6نشستن در گوشه میز ناهارخوری

یکی از باورهای خرافی مردم روسیه، این است که نشستن در گوشه میز ناهارخوری برای شما بدشانسی می آورد و باعث می شود تا سرنوشت شما به صورت دیگری رقم بخورد. به عقیده آن ها اگر یک خانم جوان در گوشه میز ناهارخوری بنشیند، هرگز به عشق خود نمی رسد و ازدواج نمی کند. پس اگر جایی برای شام دعوت شدید، حواستان را جمع کنید که در گوشه میز ناهارخوری ننشینید.
کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 7

بطری خالی روی میز

شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که وقتی چیزی می نوشید، بطری خالی آن را روی میز قرار می دهید. این کار چندان عجیبی نیست. اگر در جایی میهمان باشید که حتما این کار را انجام می دهید، زیرا دسترسی به سطل زباله و دور انداختن بطری برای شما مقدور نیست، اما در خانه یک روس اصلا نباید بطری خالی نوشیدنی را روی میز بگذارید. در بین باورهای خرافی مردم روسیه اعتقاد بر این هست که قرار دادن بطری خالی بر روی میز برای آن ها بدشانسی می آورد. پس اگر در خانه یک روس میهمان هستید، پس از خوردن نوشیدنی بطری آن را دور بیندازید یا بر روی زمین قرار دهید. یکی دیگر از باورهای خرافی مردم روسیه این است که جا گذاشتن کلید یا پول خرد بر روی میز باعث بدشانسی بوده و غم، اندوه و ورشکستگی مالی را با خود به دنبال خواهد داشت.

کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 8جبران کردن هدیه

روس ها افراد بخشنده و دست و دل بازی هستند. همین باعث می شود تا در مناسبت های مختلف برای یکدیگر هدیه تهیه کنند. در مورد دریافت و گرفتن هدیه نیز آداب خاصی وجود دارد که بهتر است در مورد آن آگاهی داشته باشید. روس ها بسیار تعارفی هستند و به راحتی هدیه شما را قبول نمی کنند، بنابراین باید چندین بار اصرار کنید و در این بین از عباراتی چون " قابل شما را ندارد" و مانند آن استفاده نمایید. در مورد گرفتن هدیه نیز همین تعارفات را رعایت کنید. با اینکه روس ها بسیار تعارفی هستند، اما انتظار هدیه را دارند. آن ها ضرب المثلی دارند که می گوید: " آخرین کسی نباشید که هدیه گرفته است." به این معنی که اگر هدیه ای دریافت کردید، باید هدیه ای برای جبران آن بیاورید.کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 9

هدیه دادن کیف پول

کیف پول یکی از چیزهایی است که ممکن است بارها برای دوستان یا یکی از اعضای خانواده خود به عنوان هدیه تهیه کرده باشید. اما آیا کیف را خالی داده اید یا در آن چیزی گذاشته اید؟ روس ها وقتی به کسی به کیف پول هدیه می دهند، یک هدیه کوچک نیز درون آن قرار می دهند تا کیف خالی نباشد. براساس باور آن ها هدیه دادن کیف خالی به معنای آرزوی تهی دستی و مشکلات مالی برای کسی است که هدیه را دریافت می کند. از این رو در بین کارهایی که در روسیه نباید انجام داد، حواستان باشد که هیچگاه کیف پول خالی به کسی هدیه ندهید، زیرا برایش بدشانسی می آورد.کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 10

پرداخت صورت حساب

وقتی با دوستان خود برای غذا خوردن به یک کافه یا رستوران می روید، معمولا صورت حساب را دانگی پرداخت می کنید، اما این کار در روسیه بی ادبی محسوب می شود و معمولا صورت حساب را شخص میزبان به طور کامل پرداخت می کند. همچنین اگر یک آقا و خانم باهم به رستوران بروند، معمولا خانم ها دست در جیب خود نمی کنند و پرداخت تمام هزینه ها برعهده آقا خواهد بود.کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 11

احترام به سالمندان

احترام به سالمندان یکی از مواردی است که در همه کشورهای دنیا به آن توجه می شود. در ایران نیز این امر از اهمیت بالایی برخوردار است و نشانه ادب و تربیت خانوادگی افراد محسوب می شود. اینکه شما در مترو یا اتوبوس، صندلی خود را به سالمندان یا خانم های باردار بدهید، نشانه احترام هست. در روسیه این موارد بسیار مورد توجه قرار دارند و از فرد انتظار می رود تا جای خود را به کسی بدهد که به آن نیاز دارد. پس اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتید، دست دست نکنید و سریعا صندلی خود را به فرد مورد نظر بدهید.

کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 12کمک به خانم ها

یکی از مواردی که در روسیه به آن اهمیت زیادی داده می شود، کمک به خانم هاست. روس ها همچنان قوانین مجزایی براساس جنسیت دارند و از مردان انتظار دارند تا در مقابل خانم ها رفتار جوانمردانه ای داشته باشند. با اینکه خانم های روس بسیار قوی هستند، اما مردان هیچگاه اجازه نمی دهند تا خانم ها بار سنگین بلند کنند. آن ها در ماشین را برای خانم ها باز می کنند و حتی در هنگام پیاده شدن از اتوبوس دست آن ها را می گیرند. آن ها کمک به خانم ها را نشانه ادب می دانند.کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 13

سوت زدن در فضای بسته

بسیاری از فرهنگ های آسیایی سوت زدن در فضای بسته را بدشانسی می دانند. این مورد یکی از باورهای خرافی مردم روسیه به حساب می آید. روس ها معتقدند سوت زدن در داخل ساختمان باعث ورشکستگی، فقر و حتی حمله سوسک ها می شود.

کارهایی که در روسیه نباید انجام داد 14جوک های خانوادگی

جوک گفتن در مورد اعضای خانواده و شوخی با آن ها در روسیه کار بسیار زشت و ناپسندی بوده و رفتار اهانت آمیزی تلقی می گردد. پس به یاد داشته باشید که در مورد سیاست، مذهب، جنسیت و حتی نژاد می توانید جوک تعریف کنید، اما در مورد خانواده هیچگاه این کار را انجام ندهید!

 

 

  • هومن غلامی

بهترین اشعار بهاری در مورد بهار و باران بهاری

چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۸، ۰۵:۲۹ ق.ظ

شعر بهار

شعر در مورد بهار ، شعر بهار ، auv nv l,vn fihv ، auv fihv

در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 200 شعر از اشعار زیبا را در مورد بهار برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

اندر دل من مها دل افروز تویی

یاران هستند و لیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید

عید من و نوروز من امروز تویی

شعر در مورد بهار

برآمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز

شعر در مورد بهار و عید نوروز

بر چهره‌ی گل نسیم نوروز خوش است

در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است

از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست

خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

شعر در مورد بهار برای کودکان

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

شعر در مورد بهار نارنج

بگشا نقاب از رخ باد بهاران

شد طرف چمن بزمگه باده گساران

شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند

رو سوی تماشای چمن لاله عذارن

در موسم گل توبه ز می دیر نپاید

گشتند در این باغ و گذشتند هزاران

بین غنچه نشکفته کهآورد به سویت

سربسته پیامی ز دل سینه فگاران

بگشا نقاب از رخ باد بهاران

شد طرف چمن بزمگه باده گساران

شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند

رو سوی تماشای چمن لاله عذارن

در موسم گل توبه ز می دیر نپاید

گشتند در این باغ و گذشتند هزاران

بین غنچه نشکفته کهآورد به سویت

سربسته پیامی ز دل سینه فگاران

شعر در مورد بهاره

با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز

از شام تو قدر آید وز صبح تو نوروز

از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک

وز تابش روی تو برآید دو شب از روز

شعر در مورد بهار کودکانه

بهار آمد ، بهار من نیام

گل آمد گُلعذار من نیامد

برآوردند سر از شاخ ، گل ‏ها

گلی بر شاخسار من نیامد

چراغ لاله روشن شد به صحرا

چراغ شام تار من نیامد

جهان در انتظار آمد به پایان

به پایان انتظار من نیامد

” اشعار مشفق کاشانی “

شعر در مورد بهار و عشق

عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند

وز شاخه گل داد دل زار گرفتند

نوروز همایون شد و روز می گلگون

پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند

شعر در مورد بهار و عید

مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است

خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است

به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی

این پیامی است که از دوست به یار آمده است

شاد باشید در این عید و در این سال جدید

آرزویی است که از دوست به یار آمده است

شعر در مورد بهار شیراز

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

شعر در مورد بهار از شاعران معاصر

باغ در ایام بهاران خوش است

موسم گل با رخ یاران خوشست

چون گل نوروز کند نافه باز

نرگس سرمست در آید به ناز

شعر در مورد بهار

برآمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز

شعر درباره بهار و عید نوروز

آمده نوروز ماه با گل سوری به هم

باده‌ی سوری بگیر، بر گل سوری بچم…

نوروز روزگار نشاط است و ایمنی

پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی

نوروز درآمد‌ای منوچهری

با لاله‌ی لعل و با گل حمری

شعر درباره بهار نارنج

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک

آسمان آبی و ابری سپید

برگ های سبز بید

عطر نرگس رقص باد

نغمه ء شوق پرستو های شاد

خلوت گرم کبوتر های مست….

نرم نرمک میرسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشت ها

خوش به حال دانه ها و سبزه ها

خوش به حال غنچه های نیمه باز

خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب

سالی در راه است

سالی پر برکت

سالی که اگر خواهی

نیست در آن حسرت

برف ها آب شدند

غصه ها از ما دور

یک دل خوش دارم

که شده سنگ صبور

تو در این خانه تکانی بتکان

هر چه از درد حکایت میکرد

بگذار پاک شوی از غم ها

خالی شوی از دوده ی درد

شعر عاشقانه در مورد بهاره

رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود

درود باد بر این موکب خجسته، درود

به هرکه درنگری، شادیی پزد در دل

به هرچه برگذری، اندُهی کند بدرود

شعر درباره فصل بهار برای کودکان

بهاری داری ازوی بر خور امروز

که هر فصلی نخواهد بود نوروز

گلی کو را نبوید آدمی زاد

چو هنگام خزان آید برد باد

شعر در مورد بهار

عید آمده سربه سبزه وگل بزنیم

با برگ شقایقی تفال بزنیم

هر چند که دوریم زهم با دم عشق

بین دلمان تا به ابد پل بزنیم

شعر ترکی درباره ی بهار و عید نوروز

برخیز که می‌رود زمستان

بگشای در سرای بستان

نارنج و بنفشه بر طبق نه

منقل بگذار در شبستان

وین پرده بگوی تا به یک بار

زحمت ببرد ز پیش ایوان

برخیز که باد صبح نوروز

در باغچه می‌کند گل افشان

خاموشی بلبلان مشتاق

در موسم گل ندارد امکان

آواز دهل نهان نماند

در زیر گلیم عشق پنهان

بوی گل بامداد نوروز

و آواز خوش هزاردستان

بس جامه فروختست و دستار

بس خانه که سوختست و دکان

ما را سر دوست بر کنارست

آنک سر دشمنان و سندان

چشمی که به دوست برکند دوست

بر هم ننهد ز تیرباران

سعدی چو به میوه می‌رسد دست

سهلست جفای بوستانبان

شعر در مورد بهار

از همه سوی جهان جلوه او می بینم

جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم

 چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل

آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم

شعر در مورد فصل بهار برای کودکان

خوان به یغما برده آن ناخوانده مهمان می رود

آن نمک نشناس بشکسته نمکدان می رود

از حریم بوستان باد خزانی بسته بار

یا سپاه اجنبی از خاک ایران می‌رود

قحط و ناامنی و بیماری و فقر آورده است

گو بماند زخم، باز از سینه پیکان می‌رود

شعر در مورد بهار نارنج شیراز

بلندجبهه و محجوب چشم و خوش دهنا

به فصلی ایدون کز خاربن برآید گل

نواخت باید برگل سرود خارکنا

شعر کودکانه در مورد بهار و نوروز

برخیز که می رود زمستان

بگشای در سرای بستان

نارنج و بنفشه بر طبق نه

منقل بگذار در شبستان

وین پرده بگوی تا به یک بار

زحمت ببرد زپیش ایوان

آواز دهل نهان نماند

در زیر گلیم عشق پنهان

بر خیز که باد صبح نوروز

در باغچه می کند گل افشان

خاموشی بلبلان مشتاق

در موسم گل ندارد امکان

شعری در مورد بهار نارنج

اندر دل من مها دل‌افروز تویی

یاران هستند و لیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید

عید من و نوروز من امروز تویی

شعر درباره بهار برای کودکان

بهــــار آمده اما هــوا هــوای تو نیست

مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست

بـــه شوق شــال و کلاه تـــو برف می آمد…

و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست

نسیم با هوس رخت های روی طناب

به رقص آمده و دامن رهای تـو نیست

کنــــار این همه مهمــــان چقـــــدر تنهایـــم!؟

میان این همه ناخوانده،کفش های تو نیست

بــــه دل نگیر اگـــر این روزهـــا کمی دو دلــــم

دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست

به شیشه می خورد انگشت های باران …آه…

شبیه در زدن تــــو…ولـــــی صدای تـــو نیست

تــــو نیستی دل این چتــــر ،  وا نخــــواهد شد

غمی ست باران…وقتی هوا هوای تو نیست…!

شعر در مورد عطر بهار نارنج

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

مکن زغصه شکایت که در طریق طلب / به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید

ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز / که گرد عارض بستان بنفشه دمید

بهار می گذرد دادگسترا دریاب / که رفت موسم حافظ هنوز می نچشید

متن خفن در مورد بی قراری

و پــایــان داد به هــرچه داشتــــــم !

دیگر چرا به فصل نگاهت بهار نیست؟

چشمت برای دیدن من بیقرار نیست؟

افتادم چو اشک از چشمانت ای دریغ!

دیگر مرا به چشم تو هم اعتبارنیست

شعر نو در مورد بهار نارنج

چون پرند نیگلون بر روی بندد مرغزار

پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار

خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس

بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار

دوش وقت نیم شب بوی بهار آورد باد

حبذا باد شمال و خرما بوی بهار

بادگویی مشک سوده دارد اندر آستین

باغ گویی لعبتان جلوه دارد در کنار

ارغوان لعل بدخشی دارد اندر مرسله

نسترن لولوی لالا دارد اندر گوشوار

تا بر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل

پنجه های دست مردم سر برون کرد از جنار

راست پنداری که خلعتهای رنگین یافتند

شعر در باره عطر بهار نارنج

بگشا نقاب از رخ باد بهاران

شد طرف چمن بزمگه باده گساران

شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند

رو سوی تماشای چمن لاله عذارن

در موسم گل توبه ز می دیر نپاید

گشتند در این باغ و گذشتند هزاران

بین غنچه نشکفته کهآورد به سویت

سربسته پیامی ز دل سینه فگاران

شعری در مورد اسم بهاره

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

شعر درباره بهار کودکانه

با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز

از شام تو قدر آید وز صبح تو نوروز

از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک

وز تابش روی تو برآید دو شب از روز

شعر کودکانه کوتاه در مورد بهار

عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند

وز شاخه گل داد دل زار گرفتند

نوروز همایون شد و روز می گلگون

پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند

شعر در مورد فصل بهار کودکانه

برآمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز

شعر درباره بهار و عشق

بهاری داری ازوی بر خور امروز

که هر فصلی نخواهد بود نوروز

گلی کو را نبوید آدمی زاد

چو هنگام خزان آید برد باد

شعر درباره بهار شیراز

بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است

بر طرف چمن روی دلفروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

خوش باش ومگوزدی که امروزخوش است

شعر دو بیتی در مورد بهار ، شعر در مورد بهار و نوروز ، شعر در مورد بهار شیراز ، شعر زیبا در مورد بهار

شعر در مورد بهار

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی

وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

شعر در مورد بهار و عید نوروز

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد

که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای

درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار

که غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد

به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش

که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد

زفکر تفرقه باز آن تاشوی مجموع

به حکم آنکه جو شد اهرمن، سروش آمد

ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد

چه گوش کرد که باده زبان خموش آمد

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس

سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد

زخانقاه به میخانه می رود حافظ

مگر زمستی زهد ریا به هوش امد

شعر در مورد بهار

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد

که در دستت بجز ساغر نباشد

زمان خوشدلی دریاب و در یاب

که دایم در صدف گوهر نباشد

غنیمت دان و می خور در گلستان

که گل تا هفته دیگر نباشد

ایا پرلعل کرده جام زرین

ببخشا بر کسی کش زر نباشد

بیا ای شیخ و از خمخانه ما

شرابی خور که در کوثر نباشد

بشوی اوراق اگر همدرس مایی

که علم عشق در دفتر نباشد

ز من بنیوش و دل در شاهدی بند

که حسنش بسته زیور نباشد

شرابی بی خمارم بخش یا رب

که با وی هیچ درد سر نباشد

من از جان بنده سلطان اویسم

اگر چه یادش از چاکر نباشد

به تاج عالم آرایش که خورشید

چنین زیبنده افسر نباشد

کسی گیرد خطا بر نظم حافظ

که هیچش لطف در گوهر نباشد

شعر در مورد بهار و عید

بر شاخه شکوفه

خوش چشم باز کرده،

گنجشک در کنارش

آواز ساز کرده:

فصل بهار این است

او دایه‌ی زمین است

خورشید رنگ و بویی

دیگر به باغ داده،‌

از گل به دست شاخه

صد چلچراغ داده:

فصل بهار این است،

او دایه‌ی زمین است.

تا آن هوای وحشی

آرام و نرم گشته،

قلب زمین دوباره

پر شور و گرم گشته:

فصل بهار این است،

او دایه‌ی زمین است.

آورده از سر کوه

باد ابر و ابر باران،

داده عجب صفایی

باران به کشتزاران

فصل بهار این است،

او دایه‌ی زمین است.

خاموشی و سیاهی

از خاک و آب رفته؛

آواز و روشنایی

تا آفتاب رفته:

فصل بهار این است،

او دایه‌ی زمین است.

شعر درباره ی بهار و عید نوروز

نارون به باد گفت

ای دم تو گرم

آمدی که بر تنم کنی

آن حریر نرم

با تو هر نفس بهار

می‌دمد به پیکرم

آمدی خوش آمدی بیا

با تو می‌شود بهار باورم

باد رقص کرد گرد نارون

سربسر پر از جوانه شد

باغ خنده کرد و گل دمید

نارون بهار را نشانه شد

شعر در مورد بهار برای کودکان

بهار آمد، گل آمد

نسرین و سنبل آمد

گل‌های سرخ و زیبا

در باغ خانه‌ی ما

چشم‌ها را باز کردند

با خنده ناز کردند

بنفشه دسته‌دسته

کنار جو نشسته

در روز آفتابی

در آسمان آبی

پرنده‌ی خوش‌آواز

پر زد و کرد پرواز

بهار آمد، گل آمد

نسرین و سنبل آمد

شعر در مورد بهار نارنج

کودک من، بهارمن

مایه‌ی افتخار من،

عیدت مبارک

کودک مهربان من،

بلبل خوش‌زبان من،

عیدت مبارک

ای گل خوب‌روی من،

طوطی قصه‌گوی من،

عیدت مبارک

کودک من، امید من،

بخت خوش سفید من،

عیدت مبارک

شعر در مورد بهاره

یک گل، ده گل، صدتا گل

این‌جا، آن‌جا، هر جا گل

دامن، دامن، فروردین

می‌روید بر دل‌ها گل

باغ و دره پُر گل شد

کوه و دشت و صحرا گل

لب‌ها را گل خندان کرد

شد از شادی لب‌ها گل

شعر در مورد بهار کودکانه

باد سرد آرام بر صحرا گذشت

سبزه‌زاران، رفته‌رفته، زرد گشت

تک درخت نارون شد رنگ رنگ

زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ

برگ برگ گل به رقص باد ریخت

رشته‌هاى بید بن از هم گسیخت

چشمه کم‌کم خشک شد بی‌آب شد

باغ و بستان ناگهان در خواب شد

کرد دهقان دانه‌ها در زیر خاک

کرد کوته شاخهء پیچان تاک

فصل پاییز و زمستان می‌رود

بار دیگر چون بهاران می‌شود

از زمین خشک می‌روید گیاه

چشمه جوشد، آب می‌افتد به راه

برگ نو آرد درخت نارون

سبز گردد شاخساران کهن

گل بخندد بر سر گل‌بوته‌ها

پر کند بوى خوش گل باغ را

باز می‌آید پرستو نغمه‌خوان

باز می‌سازد در اینجا آشیان

شعر در مورد بهار شیراز

سبزی بیار سیر بیار

سیب و سماق گیر بیار

سنجد و سرکه پیدا کن

در وسط سفره گذار

وقتی که گوید آن عمو

آی سمنو آی سمنو

صداش بزن بیاد جلو

کاسه بده بخر از او

ماهی و آرد و آب و شیر

سبزه و گل نون و پنیر

شمع و گلاب خوب بیار

هر چه که لازمه بیار

سفره بینداز به زمین

تمام چیز هفت سین

ظرف به ظرف پیش هم

درست و پاکیزه بچین

تا به خوشی سال دگر

به شادی و بی‌دردسر

آسوده زندگی کنی

از غم و غصه بی‌خبر

شعر در مورد بهار و عشق

شد شب عید

سال جدید

جوانه زد

درخت بید

حالا باید

دوید دوید

بالا پرید

پایین برید

خانه تکاند

جارو کشید

گردگیری کرد

اطاق را چید

شیرینی و

آجیل خرید

رخت پاک و

تمیز پوشید

رفت این را دید

رفت آن را دید

گفت و شنید

تبریک عید

شعر در باره عطر بهار نارنج

می‌رویم سیزده بدر

دسته به دسته

میبندیم بار و بنه

بسته به بسته

خیلی داره مزه

گره زدن به سبزه

خرم و خوش می‌دویم

روی چمن‌ها

پشت هم مثل دوی

آهوی صحرا

خیلی داره مزه

گره زدن به سبزه

شعر در مورد بهار نارنج شیراز

بازَم گُل نرگس،

اومد به خونه.

به کوچه اومده،

نعنا و پونه.

بیا گُلِ ریحون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

بیا رنگین‌کمون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

پرستو برگشته،

لونه می‌سازه.

لونه‌شو گوشه‌یایوون می‌سازه.

بیا گُلِ ریحون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

بیا رنگین‌کمون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

اسب سفیدِشُو

سرما زین کرده.

باد و بارونِ‌شو

تو خورجین کرده.

بیا گُلِ ریحون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

بیا رنگین‌کمون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

خورشید خانم پنجه‌ش،

گرم و طلایی.

تو باغ درختارُو،

چراغون کرده.

بیا گُلِ ریحون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

بیا رنگین‌کمون دارم،

دیگه نوروز تو راهه

شعر عاشقانه در مورد بهاره

خلاصه بهاری دیگر

بی حضور تو از راه می رسد

و آنچه زیبا نیست

زندگی نیست

روزگار است …..

شعر درباره بهار کودکانه

جهان از باد نوروزی جوان شد

زهی زیبا که این ساعت جهان شد

شمال صبحدم مشکین نفس گشت

صبای گرم‌رو عنبرفشان شد

تو گویی آب خضر و آب کوثر

ز هر سوی چمن جویی روان شد

شعر در مورد بهار برای کودکان ، شعر در مورد بهار از سعدی ، شعر در مورد بهار از پروین اعتصامی ، شعر در مورد بهار از قیصر امین پور

شعر کودکانه کوتاه در مورد بهار

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن

که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است

که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

شعر درباره بهار شیراز

ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی

چیزی به یار مانی از یار ما چه دیدی؟

خندان و تازه رویی، سرسبز و مشک بویی

همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی؟

شعر درباره بهار و عشق

باد بهاری وزید، از طرف مرغزار

باز به گردون رسید، نالهٔ هر مرغ‌ زار

سرو شد افراخته، کار چمن ساخته

نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار

گل به چمن در بر است، ماه مگر یا خور است

سرو به رقص اندر است، بر طرف جویبار

شاخ که با میوه‌هاست، سنگ به پا می‌خورد

بید مگر فارغ است، از ستم نابکار

شعر در مورد فصل بهار کودکانه

چند گوئی که چو ایام بهار آید

گل بیاراید و بادام به بار آید

روی بستان را چون چهره دلبندان

از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید

روی گلنار چو بزداید قطر شب

بلبل از گل به سلام گلنار آید

زاروار است کنون بلبل و تا یک چند

زاغ زار آید، او زی گلزار آید

شعری در مورد اسم بهاره

من باهارم تو زمین

من زمینم تو درخت

من درختم تو باهار ــ

نازِ انگشتای بارونِ تو باغم می‌کنه

میونِ جنگلا تاقم می‌کنه.

تو بزرگی مثِ شب.

اگه مهتاب باشه یا نه

                          تو بزرگی
مثِ شب.

شعر درباره بهار برای کودکان

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی

وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

شعر درباره ی بهار و عید نوروز

نسیم خاک کوی تو، بوی بهار می دهد

شکوفه زار روی تو، بوی بهار می دهد

بوی بهار می دهد

چو دسته های سنبله، کنار هم فتاده ای

به روی شانه، موی تو، بوی بهار می دهد

بوی بهار می دهد

شعر در مورد بهار و عید

چشم‌انتظار آن بهارم

که با تقویم

از راه نمی‌آید

و با تقویم

راه نمی‌آید

چشم انتظار آن بهارم

که با …

آه! نمی‌آید.

شعر درباره بهار و عید نوروز

بیا

و معجزه باش؛

مگر بهار

جز آمدن

چه کار می‌کند؟

شعر در مورد بهار از شاعران معاصر

کوه سنگی است

روزگار

 فریاد می‌زنیم:

بهار، بهار، بهار…

پژواک خنده‌ است جوابش:

ـهار، ـهار، ـهار…

شعری در مورد بهار نارنج

بهار بهار صدا همون صدا بود

صدای شاخه ها و ریشه ها بود

بهار بهار چه اسم آشنایی

صدات میاد اما خودت کجایی

شعر کودکانه در مورد بهار و نوروز

ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی

چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی

خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی

همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی

شعر در مورد عطر بهار نارنج

چه بهاری‌است که آفت‌زده فروردینش

و لجن می‌چکداز چارقد چرکینش

چه بهاری‌است که می‌آید و زهرابۀ مرگ

دم‌به‌دم می‌چکد از داس شقایق‌چینش

شعر در مورد فصل بهار برای کودکان

ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی

من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی

بوی یک رنگی از این نقش نمی‌آید خیز

دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی

شعر ترکی درباره ی بهار و عید نوروز

تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن

چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ی ویران من

شعر درباره فصل بهار برای کودکان

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست ؟

ساقی کجاست ؟  گو!  سببِ انتظار چیست ؟

شعر درباره بهار نارنج

آمد بهار عاشقان ، تا خاکدان بُستان شود

آمد ندای ِآسمان ، تا مرغ ِجان پَرّان شود!

شعر نو در مورد بهار نارنج

از آمدن ِبهار و از رفتن ِدی

اوراق ِوجود ما، همی گردد طی

می خور! مخور اندوه،  که فرمود حکیم

غمهای جهان چو زهر و تریاقش مِی

شعر در مورد بهار برای کودکان

آب زنید راه را، هین ! که نگار می‌رسد!

مژده دهید باغ را، بوی بهار می‌رسد!

شعر در مورد بهار نارنج

روز ِبهارست،  خیز!  تا به تماشا رویم

تکیه بر ایام نیست ، تا دگر آید بهار

شعر در مورد بهاره

بهار آمد، بهار آمد، بهار مُشکبار آمد

نگار آمد، نگار آمد، نگار بُردبار آمد

شعر در مورد بهار کودکانه

بهار آمد، ازگلستان  گل چنیم

ز روی زمین،  شاخ سنبل چنیم

شعر در مورد بهار و عشق

غیر ِبهار ِجهان، هست بهاری نهان

ماه رُخ و خُوش دهان،  باده بده ساقیا!

شعر درباره بهار و عید نوروز

تا یاد ِلبت نبُوْد گلهای بهاری را

حَقا که اگرهرگز، یک گُل ز چمن خندد!

شعر در مورد فصل بهار برای کودکان

الا! ای دلربای خوش ،بیا ! کامد بهاری خوش

شراب تلخ ما را دِهْ، که هستْ اینْ روزگاری خوش

شعر درباره ی بهار و عید نوروز

خبرت هست که جانْ مست شد از جام بهار!

سرخوش و رقص کنان در حرم سلطان شد

خبرت هست ز دزدی دی دیوانه

شَحنه عدل بهار آمد و او پنهان شد!

شعر در مورد عطر بهار نارنج

هست ایام عید و فصل بهار

جشن جمشید و گردش گلزار

ای نگار بدیع، وقت صبوح

زود برخیز! و راح روح بیار

شعر درباره بهار کودکانه

می شود عاشقِ دلداده و یارم باشی؟

و به کوتاهیِ”یک عمر”کنارم باشی؟

شعر در باره عطر بهار نارنج

ز باغ، ای باغبان، ما را همی بوی بهار آید

کلیدِ باغ ِما را دِه!  که فردامان به کار آید

شعر درباره بهار و عشق

امروز، روز ِشادی و امسالْ ، سال ِلاغ!

نیکوستْ حال ِما، که نکو بادْ حال ِباغ

آمد بهار و گفت به نرگس، به خنده گل:

چشم ِمن و تو روشن، بی‌روی ِزشت ِزاغ!

شعر درباره بهار شیراز

دراین‌ گلشنْ مَپُرسید از بهار، اعتبار ِمن

چوگلْ آیینه‌ای دارم‌ ،که خونْ‌کردند آبش را

شعر نو در مورد بهار نارنج

آمدْ بهار ِخرم و آمدْ رسول ِیار!

مستیم و عاشقیم و خُماریم و بی‌قرار

ای چشم و ای چراغ، روان شو به سوی ِباغ

مگذارْ شاهدان ِچمن را در انتظار!

شعر در مورد بهار و عید

بیا ، بیا ! که نسیم ِبهار می‌گذرد

بیا ! که گُل ز رُخَتْ شرمسارْ می‌گذرد

بیا ! که وقت ِبهار است و موسم ِشادی

مدارْ منتظرم ! وقت ِکارْ می‌گذرد

شعر در مورد بهار شیراز

خامُش! که بهار آمد، گُل آمد و خار آمد

از غیبْ بُرون جَسته، خوبانْ جهت ِدعوت!

شعر در مورد بهار

دیدی که نسیم ِنوْبهاری ِبِوَزید!

ما را ز بهارِ ِما نسیمی نرسید

دردا! که چُوْ گُل ، پَردهٔ خلوتْ بِدَرید

آن گلْ‌رُخ ِما،  پرده نشینی بِگُزید

شعر در مورد بهار از شاعران معاصر

از بهارانْ کِی شود سَرسبزْ سنگْ؟

خاکْ شُو! تا گُل نُمایی رنگْ رنگْ

سالها تو سنگْ بودی دلْ‌خراش

آزمون را یک زمانیْ خاکْ باش!

شعر ترکی درباره ی بهار و عید نوروز

گُلانِ ِفصل ِبهاران ، هفته‌ای بی

زمان ِوصل ِیاران، هفته‌ای بی

غنیمت دان وصال ِلاله رُویان

که گُل در لاله زاران، هفته‌ای بی

شعر درباره بهار برای کودکان

بهار آمد، بهار آمد، سلام ْآوَردْ مستان را!

از آن پیغامبر ِخوبان، پیامْ آوَردْ مستان را!

شعر درباره بهار نارنج

بهار آمد، بهار آمد، بهار خوش عُذار آمد

بهار آمد ، بهار آمد، بهار آمد …

شعر عاشقانه در مورد بهاره

توگفتی گرد زنگاراست بر آیینه چینی

توگوی موی سنجاب است برپیروزه گون  دیبا

شعری در مورد اسم بهاره

نوبهاراست در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز وتو در گل باشی

شعر درباره فصل بهار برای کودکان

آمد بهارخرم با رنگ وبوی طیب

    با صدهزار نزهت و آرایش عجیب

شعر کودکانه کوتاه در مورد بهار

لاله میان کشت بخندد همی زدور

چون پنجه عروس به حنا شده خضیب

شعری در مورد تولد

ای مهربانترین مهربانان

ای بهترین بهترینها

در این خجسته روز

در این طلوع شاد

روزی که زندگی ب لبان تو بوسه داد

در سالگرد بهاران هستی ات

خواهم که تا همیشه بمانی تو سر فراز

خواهم که تا همیشه توباشی عزیز وشاد

 

  • هومن غلامی

تعبیر خواب گم شدن چادر مشکی زنانه

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۱:۲۷ ب.ظ

تعبیر خواب گم شدن چادر مشکی زنانه

تعبیر خواب گم شدن چادر مشکی | تعبیر خواب گم شدن چادر زنانه | تعبیر خواب گم شدن چادر نماز
 
شاید شما هم خواب چادر دیده باشید و بخواهید بدانید که تعبیر خواب چادر چیست و تعبیر خواب گم شدن چادر مشکی چه چیزی است ، با خواندن این مطلب می تواند خودتان خوابتان را تعبیر نموده و لذت ببرید.
 
محمدبن سیرین گوید: چادر در خواب دیدن، محافظ زن است. اگر بیند چون زنان چادر پوشیده است، دلیل که در آن کار خیر و شر است. لکن آن کار را از او مکروه دارند.تعبیر خواب گم شدن چادر از دست دادن خیلی از صفات خوب است.
 
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: تعبیر خواب چادر پوشاننده رازهای بیننده خواب و حافظ شرف و آبرو است. اگر مردی ببیند که چادر دارد رازداری می‌کند و این راز ممکن است مال خودش باشد یا متعلق به دیگران اما اگر ببیند چادر پوشیده چون مرد چادر نمی‌پوشد و این یک کار غیر طبیعی است نیکو نیست و در خواب نشان دهنده این است که پوشنده چادر اعمال زشت و گناهان بزرگ خویش را از مردم پنهان نگه می‌دارد و این اعمال آن قدر زشت و بزرگ هستند که اگر بر ملأ شوند مورد لعن و نفرین و حداقل مورد سرزنش و شماتت قرار می‌گیرد.
اگر چادر خود را گم کنید ممکن است به آبرو و شرف شما خدشه ای وارد شود.
 
آنلی بیتون می‌گوید: اگر خواب ببینید در چادری به سر می‌برید، نشانه آن است که در زندگی شما دگرگونی و تحولاتی روی خواهد داد و گم کردن چادر نشانه این است که شما از تغییرات زیاد سودی نمی بردید.
 
تعبیر خواب گم شدن چادر مشکی | تعبیر خواب گم شدن چادر زنانه | تعبیر خواب گم شدن چادر نماز

تعبیر خواب گم کردن چادر رنگی

منوچهر مطیعی تهرانی گوید:ا گر پارچه چادر زرد باشد بیماری است و اگر سرخ باشد هیجان است و چنانچه سبز باشد فرح و انبساط بخصوص اگر بخواهید با آن چادر بدوزید. چادر در خواب حرمت و آبرو و حیثیت است چه متعلق به خودتان باشد و چه دیگری.
اگر ببینید چنین چادری را از دست می دهید و یا گم می کنید تعبیر این خواب این است که چنین ویژگی را از دست می دهید.مثلا گم کردن چادر زرد از بین رفتن بیماری و شفا است و گم کردن چادر مشکی به خطر افتادن آبرو است
 
تعبیر خواب گم شدن چادر مشکی | تعبیر خواب گم شدن چادر زنانه | تعبیر خواب گم شدن چادر نماز
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر بیننده خواب ببیند که چادری برای دیگری خریده یا چادر به کسی هدیه می‌دهد آن چادر رازی است که می‌خواهد دیگران پوشیده نگه دارند و در صورت اطلاع حفظ کنند و آبرویش را نبرند. برای زنان دیدن چادر در خواب طبیعی است اما اگر زنی در خواب ببیند که چادر نو پوشیده در محیط خانواده عزت و احترامش بالا می‌رود و نزد شوهر عزیز می‌شود.
 
ابراهیم کرمانی گوید: چادر شب در خواب زن است، اگر بیند چادر شب فرا گرفت، یا کسی بدو داد، دلیل که زن نو خواهد. اگر بیند چادر نو بخرید، دلیل که کنیزکی بخرد و از او فرزند آید، اگر این خواب زنی بیند، دلیل که او را شوهر آید. اگر زنی بیند که چادر شب او بسوخت، دلیل که شوهرش بمیرد، یا او را طلاق دهد.
 
حضرت امام جعفر صادق فرماید:
چادر درخواب بر سه وجه است.
  1. مقام و منزلت
  2. مرد را زن و زن را شوهر
  3. سرپرست و مرد خانه
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر ببیند که چادرش پاره است یا رازش فاش می‌شود و یا این که آبرویش در مخاطره قرار می‌گیرد. به هر حال هر کسی چیزی پنهان دارد که دوست ندارد دیگران بدانند. کوشش در مسیر حفظ همین پوشیدگی است که در خواب به شکل چادر نمایان می‌گردد.
 
خواب های معمول بهمراه تعابیر
 
سلام.من در خواب دیدم که با همسرم به بهشت زهرا میروم.بعد همسرم.مرا ترک میکند.و من از ترک کردن او توی قبرستان خیلی ناراحت میشوم و میترسم.بعد یادم می افتد که دنبال چادر مشکی ام باشم در صورتی که اصلا من چادر نداشتم.در خواب.هر چی گشتم پیداش نکردم.و بدلیل ترس از ماندن در قبرستان بیخیال چادرم میشوم و از انجا خارج میشوم.
تعبیر خواب رفتن به قبرستان عمر طولانی است و ترس در خواب نشانه شادی است اما گم شدن چادر نشانه این است که از معنویات کمی دور می شوید ولی اگر چارد نداشته اید و دنبال چادر می گردید این خواب خوبی است و نشان می دهد که شما دنبال معنوات هستید.
 
 
من خواب می بینم چادر مشکیم گم شده به شدت همه جا رو چند بار می گردم و پیدا نمی کنمش خیلی تو خواب حرص می خورم در نهایت تهش پیدا شد ولی در حد کابوس حرص خوردم
معنویات در زندگی برای شما خیلی مهم است و با تلاش بلاخره به معنویات زیادی در زندگی خواهید رسید
  • هومن غلامی